کتاب خوان

کتاب وکتابخوانی

آیا حدیث (حب الوطن من الایمان) درست است و با توجه به حدیث، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟

پاسخ:

پرسش شامل دو قسمت است : سند و متن حدیث و نیز توجه و تقدس به آب و خاک... .
یکی از امور فطری و ذاتی هر انسان حس وطن خواهی و وطن دوستی است. وطن عرفی یا زادگاه انسان ها چیزی است که انسان ناخودآگاه به آن علاقه دارد. حتی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ هم وقتی که خواست از خوف مشرکان از مکه به مدینه هجرت کند، از مکه بیرون رفت و در غار ثور پنهان گردید تا این که پس از سه روز به جحفه (که 82 مایلی مکه است) رسید، در این هنگام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیار محزون و از فشار مشرکین متألم و متأثر بود و به یاد مکه آه سردی کشید. زیرا مکه مولد او و آباء و اجدادش بود تا اینکه جبرئیل نازل شد و با آوردن آیه ی : إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ(1) به پیامبر دلداری داد و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: الوطن الوطن.(2)
درباره سند و متن حدیث باید گفت: این حدیث در کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده. ولی در کتاب های امل الآمل(3) و تحفه السنیه فیض کاشانی(4) و مستدرک سفینه بحار(5) و الصحیح من السیره(6) و کشف الخفاء(7) بدون ذکر سند نقل شده است. در نتیجه این حدیث از نظر سند معتبر نیست و بر فرض این که سند صحیح داشته باشد در رابطه با مفهوم وطن اختلاف نظر وجود دارد و آن این که منظور کدام وطن است. شیخ بهایی در شعری در این زمینه سخن گفته است که:
این وطن، مصر و عراق و شام نیست این وطن، شهری است کاو را نام نیست
گنج علم ما ظَهَرْ معْ ما بَطَن گفت از ایمان بود حب الوطن
زآنکه از دنیاست این اوطان تمام مدح دنیا کی کند خیر الانام
حب دنیا هست رأس هر خطا از خطا کی می شود ایمان عطا
رو بتاب از جسم و جان را شاد کن موطن اصلی خود را یاد کن
جهد کن این بند از پا باز کن بر فراز لا مکان پرواز کن
تا به کی در چاه طبعی سرنگون یوسفی. یوسف بیا از چه برون(8)
با وجود این، نظراتی که در مورد وطن در این حدیث آمده به شرح زیر است:
1. مراد از وطن، بهشت است که مسکن اولی جد ما آدم ابوالبشر ـ علیه السلام ـ بود.
2. مقصود از وطن، مکه است که ام القری و قبلة عالم است.
3. مراد رجوع به سوی خدای متعال است چون که مبدا و معاد اوست.
4. منظور وطن متعارف و عرفی است.
5. مقصود از وطن، وطن بزرگ اسلامی است که حفظ و نگهداری آن بر مسلمانان لازم است. چون حفاظت از دین و انسانیت و عزت دین و قوت اسلام وابسته به آن است. پس دین و انسانیت اصل است و وطن و غیر آن باید در خدمت دین باشند.(9)
درباره توجه و تقدس به آب و خاک می توان گفت: در این جا سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه آیا زمان و مکان ارزش ذاتی دارند؟ در پاسخ باید گفت ارزش و اعتبار این دو ذاتی نیست بلکه به خاطر حوادث و وقایعی که در زمان و مکان رخ می دهد ارزش پیدا می کنند، مثلاً 13 رجب یا 18 ذی الحجه ذاتاً دارای ارزش و اعتبار نبودند. اما به خاطر ولادت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و انتخاب آن حضرت در غدیر خم این روزها اعتبار پیدا کردند، یا اینکه 22 بهمن ذاتاً دارای ارزش نیست ولی بخاطر پیروزی انقلاب اعتبار پیدا کرده است. همچنین مکان ها، مثلاً غار حرا ارزش ذاتی نداشت اما به خاطر وجود مقدس پیامبر اسلام و نزول وحی اعتبار و رونق گرفت. با توجه به این سؤال و پاسخ، پاسخ قسمت دوم سؤال مشخص می شود و آن این است که توجه به زمان و مکان در زندگی انسان موحد و خداپرست مؤثر هستند. مثلاً وقتی که انسان به سرزمین مکه و مدینه می رود با عشق خدا پیامبر و آل او، روحش شاد و خرم می شود و یک آرامش خاطری پیدا می کند، همچنین نسبت به زمانها. برای مثال وقتی که عید فطر فرا می رسد انسان مؤمن که یک ماه روزه گرفته با خوشحالی به استقبال عید می رود و یک آرامش قلبی پیدا می کند. همچنین روزهای مبارک دیگر. متقابلاً در مکان ها و زمان های بد روح انسان گرفته می شود و آرامش ندارد و دلش می خواهد تا هرچه زودتر از آن زمان و مکان خارج شود.
در نتیجه می توان گفت. برای مؤمن زمان و مکان به ذاته ارزش ندارد مگر آنکه متعلق به اموری شود که خود دارای قداست باشد.

                                                                       نرم افزار پاسخ

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->


برچسبها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:صحت حدیث حب الوطن من الایمان,ساعت 19:51 توسط محمد گلزار|

با کمال تعجب چند وقتی است که مشغول مطالعه آثار بزرگان سیر وسلوک این سر زمینم ودر کمال تعجب دیدم مرحوم علامه محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب معروف خود نور ملکوت قرآن نوشته: فردوسی با شاهنامه افسانه ای خود که کتاب شعر (یعنی تخیلات و پندارهای شاعرانه ) است خواست باطلی را در مقابل قران علم کند و موهومی را در برابر یقین بر سر پا دارد. خداوند وی را به سزای خودش در دنیا رسانید، و از عاقبتش در آخرت خبر نداریم.} البته علامه طهرانی بیشتر بحثش روی این است که برخی دارند با تاکید بر مباحث ملی گرایانه مسلمین را از اسلام دور می کنند (رجوع به کتاب نور ملکوت قران تالیف علامه حسینی طهرانی جلد 4، بحث نهم صفحه 146)

نمی فهمم ونمی دانم بزرگواری چون آیت الله حسینی طهرانی چرا این صحبت را بیان می کند کاش در قید حیات بودند واز ایشان می پرسیدم.

با توجه به این مطلب که بزرگ سر سلسله عرفان اسلامی حضرت امیر المونین علی ابن ابی طالب است واین امام همام عرب زبان می باشد این دلیلی بر بی احترامی به بزرگان ملی  سر زمین بزرگ ایران نمی باشد  بنده تصور دارم این عصابانیت عربها از ایرانیان که آنها را گبر وآتش پرست می نامند وگاهی مجوس که این شدت بغض در اعراب سنی شدیدتر است تا اعراب شیعه به دوستان شیعه عرب زبان ما هم سرایت نموده چرا که اعراب مسلمان هر جا که رفتند زبان وفرهنگ خود را نیز به ایشان تحمیل نمودند مگر ایرانیان کل شمال آفرسقا وسوریه امروزی که بخشی از روم سابق بود تحت سیطره عربهای مسلمان قرار گرفتندجالب تر اینکه قبل از گسترش وسیع تشیع در جهان فردوسی پیامبر این جریان در خراسان وایران زمین بود شاید بغض اعراب سنی در آن موقع این موضع آن بزرگوار بود در بحث رمز راز شیعه شدن ایرانیان بعدها در پست های بعدی مطالبی را خوام گفت.

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->


برچسبها: <-TagName->
نوشته شده در جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:36 توسط محمد گلزار|

 

کتاب روج مجرد

چند وقتی بود که وبلاگمو نمی توانستم به روز رسانی کنم رمز وبلاگمو  گم کرده بودم البته نگفته نماند که منم این مدت به خاطر مشغله فراوان نمی توانستم مطلب بزنم

این چند وقته چند تا کتاب مغز خواندم ونخواسته افتادم توی سیر مطالعاتی ویژه وجذابی که قبلا تجربه اش کرده بودم ولی نه در این اندازه، این چند وقته از خرداد تا آخر تیر ماه تو اون سیر بودم چند تا کتاب خوب داشتم برای خواندن از جمله کتاب روح مجرد،از مرحوم حضرت علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی که یاد نامه یکی از شاگردان آیت االه سید علی قاضی طباطبایی است و کتاب بعدی بنده که به تبع اون کتاب اول بودکتاب سوخته  که کتابی در شرحد سیر وسلوک عارف بزرگ مرحوم آیت الله انصاری همدانی بود بعد از این کتابها که در آنها با شخصیت افرادی چند  مواجه شدم از جمله مرحوم حاج اسماعیل دولابی و آیت الله سید محمد مهدی دستغیب  وخاندان محترمشان آشنا شدم که حاج آقا دولابی از شاگردان عوام این مجموعه عرفانی بودند آشنا شدم وباز تشنه وحریص به دانستن دنبال مطالب مختلف از آن بزرگواران شدم وسخنرانی های ایشان را از اینتر نت دانلود کردم بعدها کتابی با عنوان طوبای محبت که سخنرانی های آن مرحوم بود به دستم رسید این کتاب هم کتاب بکر وخوبی بود البته از دیگر ستارگان بزرگ عرفان این سرزمین که تا حدودی گمنام بودند  ، آیت الله دستغیب شیرازی بودند در سفری به شیراز که در اسفند سال 90 به آستانه مقدس شاه چراغ داشتم دو جلد از کتابهای این بزرگوار را به بنده هدیه دادند آن موقع توی این سیر مطالعاتی نبودم که کتابها تا 4 ماه بعد تو قفسه کتابهایم جا خوش کرده بودند که بعدها با معرفی این بزرگوارانبه سراغ آنها رفتم.

البته مفصل این کتابها را در پست های بعدی توضیح خواهم داد


:ادامه مطلب:

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->


برچسبها: <-TagName->
نوشته شده در جمعه 24 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:4 توسط محمد گلزار|



      قالب ساز آنلاین